- با رغبت
عن طيب خاطرٍ
معنی با رغبت - جستجوی لغت در جدول جو
- با رغبت
Obligingly
- با رغبت
obligeamment
- با رغبت
সদয়ভাবে
- با رغبت
خوش دلی سے
- با رغبت
yardımsever bir şekilde
- با رغبت
kwa fadhili
- با رغبت
amablemente
- با رغبت
gefällig
- با رغبت
люб'язно
- با رغبت
uprzejmie
- با رغبت
乐于助人地
- با رغبت
amavelmente
- با رغبت
con cortesia
- با رغبت
behulpzaam
- با رغبت
любезно
- با رغبت
อย่างเต็มใจ
- با رغبت
dengan ramah
- با رغبت
कृपापूर्वक
- با رغبت
ברצון
- با رغبت
親切に
- با رغبت
친절하게
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(رَ بَ)
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: بی + رغبت، بی خواهانی. بدون تمایل. بی میل. بی اشتها. بی شوق. و رجوع به رغبت شود: زهد، زهاده، بی رغبت شدن. (ترجمان القرآن) ، بی جرأت. جبان. ترسو:
اگر چه دزد با صد دهره باشد
چو بانگش برزنی بی زهره باشد.
نظامی.
، بی حمیت و بی شرم. (آنندراج)، بدون تعب و خجلت، خوش خلق، صبور و بردبار. (ناظم الاطباء)
اگر چه دزد با صد دهره باشد
چو بانگش برزنی بی زهره باشد.
نظامی.
، بی حمیت و بی شرم. (آنندراج)، بدون تعب و خجلت، خوش خلق، صبور و بردبار. (ناظم الاطباء)
آرزومندانه، رغبت مند، طوع
بی شوق، بی میل، وازده
متضاد: شوقمند، بارغبت، مایل، علاقه مند
متضاد: شوقمند، بارغبت، مایل، علاقه مند
بی میل، اکراه
